داستان عشق هفت ساله محسن و میترا
اینک که می نویسم دیر زمانی است که خورشید زندگی ام خاموش و بی فروغ شده است و آسمانم را تاریکی فرا گرفته و در ظلمت مبهم گرفتار شده ام و من تنها ترین شب گرد؛ شب ها آرزو دارم که خورشیدم دوباره جان بگیرد و ذرات طلایی اش آسمان نیلگونم را زینت بخشد و این آرزو محقق نمی شود مگر ...
خورشیدخانم...
ما را در سایت خورشیدخانم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mehr81o بازدید : 114 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:42